-
رفت و آمد
جمعه 20 مرداد 1391 00:17
فاصله مارا خسته می کند جاده ها را ما
-
چهار دیواری در راه مانده
یکشنبه 15 مرداد 1391 00:39
هیچ چیزی بدتر از این نیست که معبدی بدون زائر باشی . کم کم خودت هم به قداست خودت شک میکنی. میشوی سرپناه یک شبه مسافران و لانه حیوانات وحشی. از آن دردناک تر اما وقتی است که به همین راضی میشوی. تو دیگر معبد نیستی ، حاجت نمی دهی . فقط یک چهار دیواریه مهربانی ....
-
از تو نمیبُرم
پنجشنبه 5 مرداد 1391 01:04
خوبی ، بافته شده بر قلبت لبخند، کوک شده بر چهره رنجورت مرا به آرزوهایت گره زدی از تو نمیبُرم.
-
:)
سهشنبه 20 تیر 1391 15:34
باید پذیرفت بعضی ها جایشان در قلب توست نه در زندگی ات
-
رمان قدیمی
شنبه 17 تیر 1391 20:16
عشق ما رمان قدیمی ایه که خیلی از ورق هاش سوختن خیلی از ورقاش کنده شدن دیگه نخونش چیزی ازش نمیفهمی.
-
نیستی ِ چندین ساله
جمعه 16 تیر 1391 02:23
هرکه بگویی بودم جز آنکه تقدیرم بود
-
دلسرد
جمعه 2 تیر 1391 21:53
در فصل میوه ها یخچال دلم بوی دارو می دهد.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 خرداد 1391 20:22
من که خیلی وقت است نای زندگی کردن ندارم زندگی هم از کمر افتاده هر دو می خوابیم.
-
:)
دوشنبه 22 خرداد 1391 23:29
آشغالاتونو پیش دوستاتون زمین نریزین ممکنه کمرشونو خم کنه!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 خرداد 1391 22:33
چه دردیست دردی که درمانش عادت به آن است
-
سیاه
پنجشنبه 11 خرداد 1391 16:10
چه فرقی می کند بانو از چشمهایت بنویسم یا از روزگارم؟
-
نقاشی درد
شنبه 6 خرداد 1391 00:59
یا من مداد را اشتباه برداشتم یا در دنیای سیاهت رنگ ها معنی نداشتند من که خوب درد کشیدم!؟
-
نارنجی پوش
جمعه 5 خرداد 1391 10:46
تنها امیدش برای دیده شدن شبرنگ لباسش بود...
-
تیر و کمان
چهارشنبه 3 خرداد 1391 22:49
قلبم شکارچی شده با کمان ابرویت تیر ها می کشد!
-
هیچی هست!
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 21:24
یک جایی از روحت، از ذهنت، از فکرت برای همیشه کنده میشه و می ره. بعد تو میمونی در آستانه بیست و اندی سالگی با یک روح و ذهن و فکر تکه تکه شده که هیچ جوری هم به هم چسبیده نمیشه. سکوت میمونه بین این تکهها و تو که شناوری بین حال و گذشته وجهانی که تو رو از بیرون یه تیکه میبینه. آدما هم فقط میبیننت که توو شلوغیه مهمونی...
-
شاملو
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 12:10
کوه ها با همند و تنهایند همچو ما با همان ِ تنهایان.
-
خیلی وقتا
جمعه 15 اردیبهشت 1391 21:00
خیلی وقتا جوابت، جواب ِ اون سوالیه که خیلی وقته نمیتونی بپرسیش!
-
عشق های بخار شده
جمعه 15 اردیبهشت 1391 20:20
حتی بعضی وقت ها که لباسی را اتو میکنم بوی بخارش مرا به یاد تو می اندازد!
-
خواب ها و بیداری ها
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 01:33
ما به قمار ِ بیداری هایِ جهنمیمان خواب ها باخته ایم
-
تقصیر ما نبود
یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 00:49
ما همبستر عشق شدیم آبستن آرزو های بسیار چه میدانستیم کودکمان مرده به دنیا می آید؟
-
:(
یکشنبه 10 اردیبهشت 1391 00:31
بوی عطرت غمگینم می کند
-
تا آخر جانم
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 20:42
از بی مهری هایت تا آخر "جانم" گله دارم فقط تا آخر جانم تا آخر آن جانم ِ بعد از صدا کردنت که روی لبهایت می نشیند
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 15:18
دیشب ، پیراهنت خواب هم آغوشیمان را دیده بود
-
دیالوگ های فراموش شده
شنبه 2 اردیبهشت 1391 00:46
+ چرا هر جا میرم تورو نمیبینم - چون هرجا میری من دنبالتم :)
-
اگر جای من بودی
چهارشنبه 30 فروردین 1391 18:04
اگر جای من بودی می بُریدی من اما همچنان برای داشتنت میدوزم زمین را به زمان....
-
تو زنده ای
دوشنبه 28 فروردین 1391 00:01
تو زنده ای.... شاید چشمانت را برای لذتِ بوسه ای طولانی به رویم بسته ای...
-
درد
یکشنبه 27 فروردین 1391 01:20
قصه نیست که بخوانی درد است... حس می کنی؟
-
:)
پنجشنبه 24 فروردین 1391 16:12
چند وقت دیگه حس اون میوه ی تویِ میوه فروشی بهت دست میده که از بس گرون بوده مونده ، له شده ، بویِ گند میده!
-
...
سهشنبه 22 فروردین 1391 13:46
و عشق در سوگ هیچ عاشقی نمی میرد
-
جاذبه
یکشنبه 20 فروردین 1391 15:20
مرکز دنیات هم که باشه ستاره ش هم که باشی شب و روز رو هم که دورش بگردی جاذبه ی زود گذر نمیتونه جلوی گریز از مرکز رو بگیره !