اولین نشانه

توی آینه نگاه می کنی و می بینی موهات سفید نیست!

اما سیاه هم نیست ،

دو رنگ شده ....

حالا  یا خودتو گول می زنی و روش رنگ می زنی

یا این دو رنگی می ریزه تو زندگیت تا وقتی زندگی رنگت کنه....


نظرات 6 + ارسال نظر
ali پنج‌شنبه 18 اسفند 1390 ساعت 21:22 http://hees.blogsky.com

salam
web khobi dari

تو جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 00:37 http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com/

از تو توقع داشتم این چند خط رو بتونی صریحتر توی چندتا کلمه بگی...
اینسان خواننده پر توقع که من باشم...

گاهی هم نوشته های صریح قشنگ نمیشن! نمیشه زور زدم

RaSo0L جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 12:55

ترجیح می دم خودم رو گول بزنم ، شاید زندگی هم باورش شد

:) منم همین کار رو می کنم! بعضی وقتا همتوهم می زنم که خوشکله همین طوری :D

ANNA جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 23:19

مدتیست

دست هایم را

با نوشته هایم


گرم کرده ام

اما

گول نمیخورند

هیچ معجزه ای

دستهای تو

نمیشود...!!!

ANNA جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 23:20

من زبان گنجشکها را نمی دانم. اما از روزی که تو را بوسیده ام، گنجشکها با من حرف می زنند.

مرسی از حضورت آنای عزیز

ANNA جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 23:23

ای یوسف خوشنام ما، خوش می روی بر بام ما / ای درشکسته جام ما؛ ای بردریده دام ما

ای نور ما؛ ای سور ما؛ ای دولت منصور ما / جوشی بنه در شور ما؛ تا می شود انگور ما

ای دلبر و مقصود ما؛ ای قبله و معبود ما / آتش زدی در عود ما؛ نظاره کن در دود ما

ای یار ما؛ عیار ما؛ دام دل خمّار ما / پا وا مکش از کار ما؛ بستان گرو دستار ما

در گل بمانده پای دل؛ جان می دهم چه جای دل / وز آتش سودای دل، ای وای دل ای وای دل

پی نوشت:

کجاست اون عشقی که براش چنین شعری بگن...

این شعر رو می خواندم لذت بردم
گفتم شریکت کنم
خوب باشی


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد