یاد لبهای تو افتادم بازواژههابرلبخودکاربهمچسبیدند....
ار کامو نوشته بودم گفته بودی علائم افسردگی ست که در نظرم افسردگی نیست بدتر از افسردگی ست علی السویه بودن اتفاقات یا همان بی تفاوتی ست
مسخ!
تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منیو من عجیب ؛به آغوش تواز آن سوی فاصله هاخو گرفته ام.تقدیم به خودکاری با واژه های بهم چسبیده در دستانت
مرسی آنا جان - خوشحالم از آشنایی با شما و وبلاگتون
سلام مجدد مسخ ... یک جا خواندم اگر مسخ کافکا را بخوانی و حس کنی داری فراتر از یک کتاب حشره شناسی می خوانی خواننده ای ...بگذریم ...من هم خوشحالم از حضورت
من کلا زیاد کتاب نمیخونم!
من کلا همیشه از یاد لبهای تو می افتم.اصلا پرت میشوم...
لبهای متروک شده ! یا حتی : واژههابرلبخودکارخشکشدهاند ! ------------------------------دوس داشتم ...
لب های بایگانی شده!
ار کامو نوشته بودم گفته بودی علائم افسردگی ست
که در نظرم افسردگی نیست بدتر از افسردگی ست
علی السویه بودن اتفاقات یا همان بی تفاوتی ست
مسخ!
تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منی
و من عجیب ؛
به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام.
تقدیم به خودکاری با واژه های بهم چسبیده
در دستانت
مرسی آنا جان - خوشحالم از آشنایی با شما و وبلاگتون
سلام مجدد
مسخ
... یک جا خواندم اگر مسخ کافکا را بخوانی و حس کنی داری فراتر از یک کتاب حشره شناسی می خوانی خواننده ای ...
بگذریم ...
من هم خوشحالم از حضورت
من کلا زیاد کتاب نمیخونم!
من کلا همیشه از یاد لبهای تو می افتم.
اصلا پرت میشوم...
لبهای متروک شده !
یا حتی : واژههابرلبخودکارخشکشدهاند !
------------------------------
دوس داشتم ...
لب های بایگانی شده!